نامه یک بازنشسته
About this video
Check out this video I made with revid.ai
Try the AI Movie Maker
Create your own version in minutes
Video Transcript
Full text from the video
امیر سی سال در یک کارخانه کار کرده بود؛ صبحها قبل از طلوع بیدار میشد
و شبها وقتی به خانه میرسید که بچهها خوابیده بودند. زحمت برای خانوادهمه…
ارزش داره. روز بازنشستگی، امیر به میز کارش برگشت. کشوی قدیمی را
باز کرد و دفترچهای کوچک پیدا کرد؛ همان که روز اول استخدام خریده بود.
جلوی صفحه سفید نشست و نوشت: نامه یک بازنشسته. سی سال دویدم، اما هیچوقت نفهمیدم
دنبال چی. زندگی، همان روزهایی بود که از دست دادم: وقتی دخترم اولین
بار گفت بابا، پسرم مسابقه داشت، همسرم شام میخواست و من همیشه میگفتم خستهام.
تمام عمر منتظر جمعهها بودم. غافل از اینکه زندگی در دوشنبههای خسته بود.
240,909+ Short Videos
Created By Over 14,258+ Creators
Whether you're sharing personal experiences, teaching moments, or entertainment - we help you tell stories that go viral.